گنجاندن اصل ولایتفقیه در قانون اساسی بر اساس نظریه دهه 40 و اوایل دهه 50 آقای خمینی ، یکی دیگر از قدمها در منحرف ساختن انقلاب بود که در مجلس خبرگان قانون اساسی انجام شد.برای نخستین بار، ملا احمد نراقی در کتاب عواید الایام و در قرن سیزدهم این نظریه را بیان کرد.[1] بعدها این نظریه به عنوان تز اساسی آقای خمینی شرح و بسط پیدا کرد و سرانجام در حدود10 سال پیش از انقلاب مکتوب گشت. آقای خمینی در این کتاب، که ماحصل درسهای ایشان در نجف تحت عنوان ولایتفقیه است، در اثری همسنگ شهریار، اثر ماکیاول، قدرت را نه در ید ملت که در قبضه ولیفقیه و قیم مردم میبیند وحکومتی را تبیین میکند که انتظار ندارد بدین زودیها برقرار شود. او در قسمتی از این کتاب میگوید:
"هیچ عاقلی انتظار ندارد که تبلیغات و تعلیمات ما به زودی به تشکیل حکومت اسلامی منتهی شود. این هدفی است که احتیاج به زمان دارد."[2]
و حال آنکه به فاصله 6،7 سال حکومتاسلامی جامه عمل پوشید. تزی که بعدها در مقام رهبری جمهوری اسلامی دنبال شد و طرفداران و مدافعان خاصی یافت، در تمامی این سالها توسط شخص آقای خمینی و همراهانش شرح و بسط ویژهای پیدا کرد:
خمینی:"مردم ناقصاند و نیازمند کمالاند وناکاملاند، پس به حاکمی که قیم امین صالح باشد محتاجند."[3]
جنتی:"ملت به عنوان ایتام محسوب میشوند و عالمان در حکم قیم و والیان امر هستند که کار رسیدگی به تمام امور مردم را دارا هستند."[4]
مصباح یزدی:"اعتبار ولايت فقيه به مردم نيست."[5]
خمینی:"ولایت فقیه واقعیتی جز قرار دادن و تعیین قیم برای صغار ندارد."[6]
بهشتی:"اگر جامعه ما بخواهد به راستى اسلامى بماند و اسلام اصيل بر آن حكومت كند، بايد فقيه در جامعه، هم رهبرى فقاهتى كند و هم رهبرى ولايتى؛ يعنى بايد نبض حكومت در دست فقيه باشد."[7]
خامنهای:" اگر مسئله ولايت مطلقه فقیه كه مبنا و قاعده اين نظام است، ذرهاى خدشهدار شود، ما گره كور خواهيم داشت."[8]
خمینی:"اگر فقیه درکار نباشد، ولایت فقیه درکار نباشد طاغوت است. یا خدا است یا طاغوت. اگر رئیسجمهور با نصب فقیه نباشد طاغوت است."[9]
مصباح یزدی:"ولايت فقيه، مترقي ترين اصل قوانين كشور است."[10]
خمینی:" ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است."[11]
قره باغي:"ولايت فقيه ستون خيمه جامعه است."[12]
خمینی:"ملت ولایت فقیه را میخواهد."[13]
خمینی: " فقهاي جامع الشرايط از طرف معصومين نيابت در تمام امور شرعي، سياسي و اجتماعي دارند و تولي امور در غيبت كبير موكول به آنان است."[14]
خزعلی:"اين چه حرفى است كه مىگويند اگر مردم خواستند. مردم چه كارهاند؟ مردم احكام خدا را اجرا مىكنند. مردم محترم و عزيزند اما براى اجراى احكام خدا، نه براى بر هم زدن احكام خدا."[15] غرویان:"مردم خوب می دانند که حکومت مال مردم نيست بلکه حکومت متعلق به خداست.در انتخابات و رفراندومها مردم برای بيعت با ولايت فقيه می روند نه برای تعيين حکم خدا"[16]
خمینی:"مخالفت با ولایت فقیه، مخالفت با اسلام است"[17]
مشکینی: "ما معتقديم كه بلا اشكال، فقيه ولايت مطلقه دارد."[18]
خمینی:"مفهوم رهبري ديني، رهبري علماي مذهبي است در همه شئون جامعه."[19]
خمینی:"ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می شود و چندان به برهان احتیاج ندارد... اینکه امروز به «ولایت فقیه» چندان توجهی نمی شود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموما و حوزه های علمیه خصوصا می باشد."[20]
خامنهای:"ولايت فقيه جزء واضحات فقه اسلام است."[21]
رفسنجانی :" ولایت فقیه محکم ترین مبنای حرکت جمهوری اسلامی ایران است... ولایت فقیه محور حکومت شیعی است اگر ولایت را از شیعه بگیرند شیعه چیزی ندارد".[22]
خمینی:" نهاد حكومت آن قدر اهميت دارد كه نه تنها در اسلام حكومت وجود دارد بلكه اسلام چيزى جز حكومت نيست."[23]
خمینی:"اگر فقیه عالم و عادل بپاخاست و تشكیل حكومت داد، همان ولایتی را كه پیامبر در امر ادارهی جامعه داشت دارا میباشد، و بر همهی مردم لازم است كه از او اطاعت كنند."[24]
جنتی:"ولی فقيه نسبت به جان و مال و ناموس مردم اختيار دارد.همان اختياری که پيغمبر اکرم (ص) داشت. فقيه اين مقام و ولايت را به منظور حفظ مصلحت امت دارد."[25]
خمینی:"اين توهم كه اختيارات حكومتي رسول اكرم(ص) بيشتر از حضرت امير(ع) بود يا اختيارات حكومتي حضرت امير(ع) بيش از فقيه است، باطل و غلط است."[26]
مكارم شيرازي:"خدا به ولي فقيه از طريق امام زمان (عج) اجازه داده كه حكومت كند."[27]
جعفر سبحانی:" ولایت فقیه پرتویی از ولایت امام زمان است."[28]
مصباح یزدی: "عناصر مزدور شیطانی را شناسایی کنید. هرجا آهنگ مخالفت با ولایت فقیه یا ولیفقیه ساز شده آن را خاموش کنید، اگر از روی نادانی است برایش توضیح دهید و شبهه اش را رفع کنید، اگر از روی غرض ورزی است، او را خفه کنید."[29]
خمینی:"استعمارگران فرهنگ اجنبی را میان مسلمانان رواج دادند و مردم را غربزده کردند. اینها همه برای این بود که ما قیم و رئیس نداشتیم."[30]
آذری قمی:"ولی فقیه تنها نیست که صاحب اختیار بلامعارض در تصرف در اموال و نفوس مردم میباشد، بلکه اراده او حتی در توحید و شرک ذات باریتعالی نیز موثر است و اگر بخواهد میتواند حکم تعطیل توحید را صادر نماید و یگانگی پروردگار را در ذات و یا در پرستش محکوم به تعطیل اعلام دارد."[31] خمینی:" حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله است، یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام نماز و روزه و حج."[32]
مصباح يزدي:" انقلاب اسلامي ثمره اعتقاد مردم به ولايت فقيه است."[33]
مهدوی کنی:" ولايت فقيه محور اساسي انقلاب است. ميگوييد مشروعيت ولايت فقيه از سوي مردم است؟ اين حرفها چيست؟ از خودتان درآوردهايد؟"[34]
خمینی: "اسلام ولایت فقیه را واجب کرده است."[35]
خامنهای: ولايت فقيه بر خلاف برخي برداشتها، امري تشريفاتي نيست. بديهي است که دشمنان ملت از ولایت فقیه ناخرسند باشند و همواره و در هر فرصتي مساله ولايت فقيه را مورد حمله قرار دهند."[36]
بهشتی:"چرا جامعه عصر امام صادق جامعه صحيح و سالم اسلامي نبود؟ چون ولايت فقيه نداشت."
[37]
خزعلی:"اطاعت از شاه با زور و سر نیزه باطل است اما اطاعت از ولیفقیه واجب است."[38]
مشکینی: "رهبر یا ولی فقیه را خدا منصوب میکند. ولی چون مردم قدرت تشخیص ندارند نمی توانند او را پیدا کنند."[39]
نمازی:" ولايت فقيه ادامه ولايت فرزند اميرالمؤمنين است و به همين علت همه دشمنان از آن ناراحتاند، چرا كه ولي فقيه عادل، منصوب ذات اقدس الاهي است."[40]
جنتی:"بعد از آل محمد امت حالت یتیمی را دارد که پدر ندارد و سفارش کردهاند که علما به جای امامان از آنها کفایت کنند و هدایت امت را بر عهده بگیرند مانند قیمی که بعد از پدر متکفل اداره امور ایتام است"[41]
مصباح يزدي: "ولي فقيه در حكومت اسلامي مشروعيت خود را از خدا ميگيرد."[42]
خمینی:"ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان درست کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است، همان ولایت رسولالله است."[43]
نمازي:"ولايت فقيه از عنايات عرش الهی است."[44]
خمینی:"من یک نفر آدمی هستم که از طرف شارع مقدس ولایت دارم."[45]
خزعلی:" قانون اساسی میگوید قوای ثلاثه زیر نظر ولایت فقیه است. شما وقتی ولایت فقیه را قبول نداشته باشید 20 میلیون که هیچ 30 میلیون هم رای بیاورید تا این رای به تایید مقام ولایت نرسد معتبر نیست"[46]
خمینی:"حکومت باید با قانون خدایی که صلاح کشور و مردم است اداره شود و این بینظارت روحانی صورت نمیگیرد."[47]
خمینی:"اينها اينطور نيست كه شما خيال بكنيد كه ما اسلام را مىخواهيم اما ملا نمىخواهيم، مگر مىشود اسلام بى ملا، مگر شما مىتوانيد بدون ملا كار را انجام بدهيد، باز اين ملاها هستند كه جلو مىافتند كار انجام مىدهند، اينها هستند كه جانشان را مىدهند. نگوييد كه ما اسلام مىخواهيم ملا نمىخواهيم.اين خلاف عقل است،اين خلاف سياست است. بعضى از اينها بگويند كه ما اسلام مىخواهيم منهاى آخوند، نمىشود آقا اين. اسلام بىآخوند اصلا نمىشود."[48]
خمینی: "شکست روحانیت، شکست اسلام است.اسلام بدون روحانیت محال است که به حرکت خودش ادامه دهد."[49]
مصباح یزدی:"مخالفت با ولي فقيه، مخالفت با امامان و در حقيقت شرك به خدا است."[50]
خمینی:"مخالفت با ولایت فقیه، تکذیب ائمه و اسلام است."[51]
در همان زمان نیز این طرح آقای خمینی با واکنش شدید مراجع روبرو شده بود. بنیصدر نقل میکند:
"کسی تعریف می کرد که به آقای خویی گفته بودند آقای خمینی در نجف ولایت فقیه تدریس کردند او در جواب گفته بود: اسلام ولایت فقیه ندارد. ایشان مجتهد نیست چه کار دارد به این کارها؟" [52]
آیتالله خویی همچنین در کتابی که مینویسد اصل ولایت فقیه را به زیر سوال برده و میگوید:
"ولایت در زمان غیبت با هیچ دلیلی برای فقیهان اثبات نمیشود. ولایت تنها اختصاص به پیامبر وائمه دارد. فقها نه تنها در امور عامه ولایت ندارند، بلکه در امور حسبیه هم ولایت شرعی ندارند."[53]
ولایت فقیه بدعتی در اسلام به شمار میرفت که تا قرن 13 هجری هیچیک از فقیهان حرفی از آن به میان نیاورده بودند. پس از مطرح شدن این طرح در قرن اخیر، بسیاری از علما و فقها به مخالفت با آن برخاستند. از آن جمله آیتالله خوانساری، آيت الله حسن قمی، آیتالله خویی، آيتالله محمد شيرازی، آیتالله طالقانی، آيتالله محمد روحانی، آیت الله مهدی حائری یزدی، آيت الله کاظم شريعتمداری، آیتالله کمپانی، آيتالله صادق روحانی، آيت الله سيدرضا صدر، آیتالله اراکی بودند که مخالفتشان با این اصل را ابراز داشتند. حتی مطهری نیز درباره ولایت فقیه میگوید:" تصور مردم از ولایت فقیه این نبوده و نیست که فقها حکومت کنند واداره مملکت را بدست گیرند... این مفهوم اختصاص به جهان تسنن دارد. در شیعه هیچگاه چنین مفهومی وجود نداشته است."[54] مطهری همچنین اضافه میکند:"روحانیت نه باید به طور مجموعه و دستگاه روحانیت وابسته به دولت شود و نه افرادی از روحانیون بیایند پستهای دولتی را به جای دیگران اشغال کنند، بلکه روحانیت باید همان پست خودش را که ارشاد و هدایت و نظارت و مبارزه با انحرافات حکومتها و دولتها است حفظ کند."[55] آیتالله اراکی دراین باره میگوید:"شان فقیه جامعالشرایط اجرای حدود و قضاوت و ولایت بر قاصران است. این کجا و تصدی حفظ مرزهای مسلمانان از تجاوز فاسقان و رفع سلطه کافران از ایشان کجا؟"[56]
درابتدا قرار نبود مجلس خبرگان تشکیل شود و قرار بر این شده بود که تکلیف قانون اساسی با رفراندوم مشخص شود، اما پس از صحبتهای فراوان تصمیم بر این شد که این قانون در مجلسی با نام موسسان طرح و پس از بررسی تصویب شود. شاید اگر همان قانون اساسی اول به رفراندوم گذاشته میشد دیگر این بحثها پیش نمیآمد اما مجلس خبرگان قانون اساسی همه چیز را به هم ریخت.
بازرگان بعدها از اینکه بر تشکیل مجلس خبرگان اصرار ورزیده بود اظهار پشیمانی کرد. کریم سنجابی نقل میکند:
"بازرگان به من گفت بزرگترین اشتباهش در دوران نخست وزیری این بود که پیش نویس نخست قانون اساسی را به رای عمومی نگذاشت و پافشاری کرد که مجلس خبرگان تشکیل شود و به همین خاطر موقعیت روحانیون را در ساختار قانون اساسی تحکیم کرد."[57]
بنیصدر نیز بعدها گفت:
"کاش رفراندم کرده بودیم و مجلس موسسان تشکیل نمیدادیم. اگر همین رفراندم را قبول کرده بودیم شاید وضع بهتر میشد."[58]
آقای خمینی در سخنرانیها، مصاحبهها و گفتگوهایش در پاریس حتی یکبار نیز سخن از ولایت فقیه به میان نیاورد و تنها بر ولایت جمهور مردم تاکید میکرد، اما با ورود به ایران و مطرح شدن اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی به یکباره گفتمان آیتالله تغییر کرد و بار دیگر سخن از ولایت فقیه، به جای ولایت جمهور مردم به میان آمد. در پیشنویس اصلی قانون اساسی خبری از ولایتفقیه نبود چرا که، مطابق عهدی که آقای خمینی در پاریس با ملت بسته بود، اصل بر ولایت جمهور مردم قرار داده شده بود. اما ناگهان در مجلس خبرگان قانون اساسی این طرح مطرح شد و سرو صدای بسیاری بهپا کرد. مخالفان و موافقان این طرح چه کسانی بودند؟ از زبان منتظری میشنویم:
"در رابطه با گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی من و آقای بهشتی و ربانی شیرازی و حسن آیت اصرار داشتیم. البته بعضیها هم مخالف بودند. مثل آقای طالقانی و بنیصدر."[59]
آیت الله گلزاده غفوری نیز از مخالفان سر سخت اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان به شمار میرفت.
با وارد شدن این اصل در قانون اساسی و دادن اختیارات به رهبر عملا رئیسجمهور هیچکاره میشد وتمامی اختیارات در دست رهبر قرار میگرفت.[60] طرح این اصل حاکمیت ملت و رای مردم را مخدوش میکرد و با سلب اختیارات رئیسجمهور ومصادره آن به نفع رهبر، میزان را، تشخیص ولیفقیه قرار میداد. اما قانون اساسی پیشنویس داشت و به راحتی نمیشد در آن دست برد. آقای خمینی اما آب پاکی را روی دست همگان ریخت و راه را برای دخل و تصرف بیمحدودیت قانون اساسی در مجلس خبرگان باز گذاشت:
"پيش نويس هيچ چيزى نيست، بايد رأى بدهيد، بايد نظر بدهيد."[61]
آزادیخواهان و مخالفان بارها به وارد شدن این اصل در قانون اساسی اعتراض کردند و هشدار دادند:
آیتالله شریعتمداری به اصل ولایت فقیه در قانون اساسی اعتراض کرد و خواستار اصلاح و حل آن شد.[62] شریعتمداری پس از تصویب اصل ولایت فقیه آن را با اسلام مخالف خواند وگفت: "روشنتر بگويم وقتی نظر اکثريت ملت را بیاعتبار کرديم، بدان توجهی ننموديم، يعنی به جمهوری اسلامی بیتوجهی کردهایم و اين جمهور واکثريت را نپذيرفتهايم. لذا وقتی که جمهوری اسلامی بیاعتبار شد، مسلماً قانونی که در دست تصويب است[قانون اساسی] تماماً بیاعتبار میشود. يعنی از اعتبار عمومی و حاکميت ملی برخوردار نيست ... نبايد رأی ملت را بیاعتبار کنند وبگويند خير ملت کسی نيست و هر چه هست فقيه است و او بايد کار کند و او همهکاره است. اين طرز تفکر و اين طرز قانونگذاری و اين طرز عمل به نظر ما درست نيست و به اساس لطمه می زند وهمه چيز را بی اعتبار میسازد و مسلماً نتيجه خوبی هم در آينده نخواهد داشت"[63]
بنیصدر: "شما میگویید بنای کار بر این است که ما یک بی اعتمادی مطلق به مردم و نمایندگان آنها داریم. این کار صحیح نیست...اگر فقط کسانی حق دارند در انتخابات شرکت بکنند که رهبر معرفی میکند، معنای این یعنی انتخابات بیانتخابات. وقتی من بگویم ای مردم شما آزادید آن کسی را که من معرفی میکنم انتخاب کنید، این امر اسمش نه آزادی است ونه جمهوری"[64]
بازرگان:"به مجلس خبرگان وصیت میکنم در بعضی موارد تغییراتی بدهند تا حکومت انحصاری نباشد."
[65]
بنیصدر:"آنطوری که ما این اصول رامی نویسیم قدم به قدم یک نوع استبداد را در قانون اساسی پیش می بریم."[66]
آیت الله طالقانی پس از دادن رای منفی به اصل 5 که متضمن اصل ولایت فقیه بود[67] :"می ترسم با این وضع سطح قانون اساسی جدید از قانون اساسی 70 سال پیش به مراتب پایینتر باشد."[68]
مقدم مراغهای در مجلس خبرگان پس از طرح اصل ولایت فقیه:" نباید یک طبقه خاص اسلام را در انحصار خود بگیرد."[69]
مکارم شیرازی در روز رایگیری درباره اصل ولایت فقیه :"امروز، روز سیاه تاریخ ایران است."[70]
مکارم شیرازی:"اینکه رئیسجمهور هم منتخب مردم باشد و هم مورد قبول فقیه ورهبر باشد باز هم کار دست او نباشد، معنی ندارد.این اصل اصلا قابل اجرا نیست...درست فکر کنید دشمن در داخل و خارج مارا متهم به استبداد میکند و مارا مخالف حاکمیت ملی معرفی میکند...این ماده از قانون میگوید همه سر نخ ها بدست ما است ...شما را بخدا اینکار را نکنید. بخدا بصلاح اسلام نیست، ما حاکمیت ملت را در اصول گذشته تصویب کرده ایم کاری نکنیم که حاکمیت مردم یک شیر بی دم و سر و اشکم شود ... ملت ایران به جمهوری اسلامی نود وهشت در صد رای داده و براساس آن رئیس جمهورانتخاب خواهد کرد و با اکثریت به او رای خواهد داد اما معلوم نیست این رئیسجمهور با توجه به این اصل که نوشته شده است، چکاره است؟.... این درست نیست که فقها بخواهند دیگری را به ریاست جمهوری برگزینند وهم خود همه اختیارات را داشته باشند"[71]
بازرگان:" تا آن جا که مربوط به دولت و شخص بنده میشود ما طرحی تهیه کردیم و سپردیم دست آقایان .حالا آنها چه بلایی سرش بیاورند حوالهشان به خدا و حضرت عباس"[72]
بنیصدر:"این ولايت فقيه نیست، خدايى فقيه است."[73]
از این میان مکارم شیرازی بعدها تغییر عقیده داد و به عنوان یکی از جدیترین مدافعان نظریه ولایت فقیه مطرح شد.
نمایندگان آزادیخواه مجلس خبرگان جز مخالفت چه میتوانستند بکنند؟استعفا؟ بنیصدر نقل میکند:
"بعد از اینکه خواستند در مجلس خبرگان ولایت فقیه را تصویب کنند ما جلسه کردیم که استعفا کنیم ولی آقای طالقانی گفت اگر استعفا کنیم با پتک خمینی میزنند توی سرمان و این ولایت مطلقه را با 16 اختیار تصویب می کنند."[74]
در جلسات بررسی اصل ولایتفقیه بنیصدر با این طرح مخالفت کرد و ضمن برشمردن 9 دلیل در مخالفت با ولایتفقیه گفت:
"شیخ بهایی گفته است مجتهد باید 165 علم داشته باشد. شما چند تا از اینها را بلدید؟ هیچ کدام از شما مجتهد نیستید اما من هستم و میگویم ولایت فقیه باطل است."[75]
او از آن سو سعی میکرد مخالفان را به حرف زدن و گفتن دلایل خود در رد ولایتفقیه وادارد:
" در مجلس خبرگان پسر شیخ عبدالکریم حائری یزدی( بانی حوزه علمیه قم) مخالف ولایت فقیه بود. به او[مرتضی حائری یزدی] گفتم پاشو و مخالفتت را بگو. اگر او بلند میشد و مخالفتش را میگفت، به احتمال زیاد رای نمیآورد. ولی او گفت: قلبم ضعیف است و تحمل این برخوردها را ندارم."[76]
به هرحال پس از کش وقوس فراوان سرانجام در روز چهارشنبه، 21 شهريور 1358، به فاصله دو روز از مرگ طالقانی که یکی از سرسختترین مخالفان ولایت فقیه بود، این اصل به تصويب مجلس خبرگان رسيد. از این پس مخالفان میتوانستند به کارهای خلاف قانون خود با اصل مبهم و همهجانبه ولایتفقیه مشروعیت قانونی دهند. شاید این حرف هاشمی رفسنجانی به خوبی چشم انداز دو جریان موافق و مخالف با این اصل را مشخص کند:
"مسئله سر اسلام فقاهتی است. آنها فقه را قبول ندارند و ما راهی در حکومت اسلام جز با اجرای همین فقه نمیبینیم."[77]
آقای خمینی نیز طی یک سخنرانی حق روحانیت را بیشتر از اینها دانست و گفت:
" اين كه در قانون اساسى يك مطلبى[ولایت فقیه] بود، ولو به نظر من يك قدرى ناقص است و روحانيت بيشتر از اين در اسلام اختيارات دارد و آقايان براى اين كه خوب ديگر خيلى با اين روشنفكرها مخالفت نكنند، يك مقدارى كوتاه آمدند. اين كه در قانون اساسى هست، اين بعضی شئون ولايت فقيه هست، نه همه شئون ولايت فقيه."[78]
آقای خمینی همچنین در مصاحبه با حامد الگار تاکید کرد:
" بهترین اصل در قانون اساسی همین اصل ولایت فقیه است."[79]
اگرچه مخالفان اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان مانع از آن شدند تا اختیارات اجرایی ولیفقیه تصویب شود، اما در سال 68 این اختیارات هم تصویب شد و حکومت مادامالعمر سلطنتی ولیفقیه، قانونی هم گشت تا مشکلی از آن لحاظ برای رهبری پیش نیاید.
منبع: کتاب ایستاده بر آرمان، روایت فروپاشی یک انقلاب، علی غریب، انتشارات انقلاب اسلامی،دی 85
---------------------------------------------
[1]- " فقیه در همه اموری که با دین و دنیای بندگان خدا ارتباط دارد و باید صورت پذیرد و هیچ گزیری از انجام آن نیست حق تصرف و ولایت دارد. در تمام امور جامعه که امام مستقیما در آن ولایت داشته است و اعمال ولایت میکرده ، فقیه نیز حق ولایت دارد."( حدود ولایت حاکم در اسلام، ملا احمد نراقی، صص13-15 و ص97) برای آشنایی بیشتر با نظریات ملا احمد نراقی درباره ولایت فقیه رجوع کنید به " انديشه سياسي ملااحمد نراقي"، سيدسجاد ايزدهي، موسسه بوستان كتاب قم
[2]- ولایت فقیه( حکومت اسلامی)، روحالله الموسوی الخمینی، بینا،بیتا،ص184
[3]- ولایت فقیه( حکومت اسلامی)،روحالله الموسوی الخمینی، بینا، بیتا، ص 58
[4]- گردهمایی ائمه جمعه،8/11/77
[5]- سخنرانی درجمع ناظران انتخابات استان قم، خبرگزاري انتخاب،۲۹ بهمن ماه ۱۳۸۴
[6]- ولایت فقیه، روحالله الموسوی الخمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ نهم، تابستان 78،ص41
[7]- جاودانه تاريخ، سيدمحمد حسينى بهشتى، سازمان انتشارات روزنامه جمهورى اسلامى، ج 3 ، گفتارها، صص 47-46
[8]- مشروح مذاكرات شوراى بازنگرى قانون اساسى جمهورى اسلامى، ج 3، ص 1640
[9]- صحیفهنور، ج9، ص253
[10]- سخنرانی در ديدار با مسؤولين دانشكده افسري نيروي زميني سپاه، کیهان،10 خرداد 84
[11]- سخنرانی 9/8/58، صحيفه نور، جلد10، ص407
[12]- کیهان، 9 شهریور 85
[13]- سخنرانی 12/7/58، صحیفه نور،ج6،ص36
[14]- صحيفه نور، ج6، ص237
[15]- يا لثارات الحسين، شماره80، ص4
[16]- رسالت ۲2 دى ۱۳۸۴
[17]- سخنرانی 9/8/58، صحيفه نور،جلد10،صفحه 88
[18]- مشروح مذاكرات شوراى بازنگرى قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، ج 3، ص1631
[19]- صحيفه نور، ج4، ص168
[20]- ولایت فقیه، ص6
[21]- سخنرانی به مناسبت برگزاري كنگره امام خميني و انديشه حكومت، 11 بهمن 78
[22]- سخنرانی در دهمین نشست دوره سوم مجلس خبرگان،۱۳۸۲/۰۶/۱۷
[23]-كتاب البيع، روحالله خمینی، قم،انتشارات اسماعيليان، بى تا، جلد5، ص472
[24]- ولایت فقیه، ص37
[25]- سمينار ولايت فقيه در ساری، راديو تهران، اخبار ساعت 20 روز 29 ارديبهشت 1361
[26]- ولايت فقيه، ص40
[27]- خبرگزاری کار ایران،ایلنا،12/7/85
[28]- سخنرانی آیت الله جعفر سبحانی در دیدار با مسئولین اجرایی دومین همایش بین المللی دکترین مهدویت،24 اردیبهشت 1385
[29]- سخنرانی آیتالله مصباح یزدی در جمع بسيجيان شهرستان قروه، 7مرداد1381
[30]- ولایت فقیه،ص51
[31]- روزنامه رسالت،19 تیر 68.
[32]- صحیفه نور،ج20،ص452
[33]- خبرگزاری فارس،18/05/84
[34]- رسالت، 13/11/1375
[35]- سخنرانی 3/8/58، صحیفه نور،ج6،ص118
[36]- سخنرانی آقای خامنهای در مراسم پانزدهمين سالگرد درگذشت آقای خميني ،14/3/83
[37]- جمهوری اسلامی، 03/04/1382
[38]- روزنامه خرداد،16/3/78
[39]- نشریه شهروند چاپ کانادا، 5/30/2002 برابر با 9 خرداد 1381
[40]- ر.ک به متن سخنان آیتالله نمازی، خبرگزاری رسا، 16 فروردین 1383
[41]- روزنامه صبح امروز،20/11/77
[42]- خبرگزاري جمهوري اسلامي، ۸۵/۰۴/۲۶
[43]- سخنرانی 30/7/58، صحیفه نور، ج6، ص95
[44]- سخنان آیتالله نمازی، خبرگزاري دانشجويان ايران(اایسنا)، 1385/03/09
[45]- پیام 15/11/57 ، صحيفه نور، جلد 5، صفحه 31
[46]- روزنامه خرداد، 5/3/78
[47]- کشفالاسرار، روحالله الموسوی الخمینی، انتشارات آزادی، قم، چاپ دوم،ص222
[48]- صحيفه نور،جلد1، صفحه 262
[49]- صحیفه نور، ج18،ص 44
[50]- سخنرانی آیتالله مصباح يزدی به مناسبت عید غدیرخم،خبرگزاری رسا، 16 فروردین 83
[51]- صحیفه نور،ج 5، ص522. تئوریپردازان و رهروان راه ولایتفقیه البته هرآنجا که لازم باشد از ادبیات خشن سود میبرند: مصباح یزدی:"اگر تحقق اهداف اسلامی بجز از راه خشونت امکان پذیر نباشد این کار ضروری است."(صبح امروز، 17/3/78)خزعلی:" ما در شورای نگهبان مواظب هستیم تا جوانان طعمه جهنم نشوند. شورای نگهبان وقتی در مورد مساله ای اظهار نظر میکند و میگوید درست است دیگر تمام شد و اگر گفت باطل است دیگر تمام شد."(خرداد11/3/78)محسن رضایی:"ما خودمان به مطبوعات آزادی دادیم. یک شبه هم میتوانیم همهی اینها را جمع کنیم.ما خودمان مطبوعات را درست کردیم اما میبینیم اینها به انحراف کشیده شدهاند" (اخبار،10 /2/ 78 ) رحیم صفوی:"ما دنبال این هستیم که ریشهی ضد انقلاب را در هر کجا که هستند بزنیم. بعضی ها را باید گردن بزنیم بعضیها را زبانشان را قطع میکنیم."(شلمچه، شماره30)
[52]- درس تجربه،خاطرات اولین رئیس جمهور ایران در گفت و گو با حمید احمدی، ص 17
[53]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی، الاجتهاد والتقلید، آیتالله خویی، تقریرات از میرزا علی غروی تبریزی؛ قم، ص424
[54]- پیرامون انقلاب اسلامی،مرتضی مطهری، دفتر انتشارات اسلامی،وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،بیتا، ص67 & بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر،مرتضی مطهری،انتشارات صدرا، بیتا،ص29. در حقیقت برداشت مطهری از ولایت فقیه جز حکومت فقیه بود.
[55]- پیرامون جمهوری اسلامی، مرتضی مطهری،انتشارات صدرا، ص26
[56]- المکاسب المحرمه،آیتالله اراکی،ص94. تکههای مربوط به نقض اصل ولایت فقیه در چاپ جدید کتاب آیتالله اراکی حذف شده است.
[57]- امیدها وناامیدیها، کریم سنجابی،ص234
[58]- درس تجربه، ص 82
[59]- خاطرات آیتالله منتظری، چاپ اول، بهار 79، ج1، ص456
[60]- پس از طرح این اصل، روزنامه انقلاب اسلامی در توصیف رئیس جمهور و اختیارات او در نظام جمهوری اسلامی، کاریکاتور مترسکی را کشید که در زیر آن نوشته بود رئیسجمهور! ( انقلاب اسلامی، 26مهر ماه 1358)
[61]- صحيفه نور،ج8، ص213
[62]- کیهان، 10 آذر 58
[63]- مصاحبه با روزنامه بامداد، 26 مهرماه 1358
[64]- مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهائی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جلد دوم، صفحه1152
[65]- اطلاعات، 17 آبان 58
[66]- انقلاب اسلامی، 1 مهر 58
[67]- اطلاعات 19 شهریور58. از آزادی تا شهادت، مجموعه کامل اعلامیهها، پیامها، مصاحبهها، سخنرانیها،خطبههای نماز جمعه و تفاسیر تلویزیونی آیتالله طالقانی، انتشارات رسا، چاپ دوم،ص482
[68]- از آزادی تا شهادت، مجموعه کامل اعلامیهها، پیامها، مصاحبهها، سخنرانیها،خطبههای نماز جمعه و تفاسیر تلویزیونی آیتالله طالقانی، انتشارات رسا، چاپ دوم،ص488
[69]- انقلاب اسلامی، 22 شهریور 58
[70]- درس تجربه،ص60
[71]- مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهائی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جلد دوم، صفحه1116-1115 . همچنین پیشتر ناصر مکارم در مصاحبهای گفته بود:" تا آنجا که من اطلاع دارم هیچ رهبر مذهبی انتظار ندارد که رهبری مملکت را برعهده گیرد. رهبران مذهبی از جنبه های مذهبی در امور نظارت داشته باشند."( اطلاعات، 14 آبان 57 )
[72]- کیهان، 15 مهر 58
[73]- نقل از مصاحبه با رشیدیان، عضو مجلس خبرگان، نشریه حکومت اسلامی،ارگان دبیرخانه مجلس خبرگان، سال یازدهم، شماره 39، بهار 85، ص198. جالب اینجا که رشیدیان نیز که از سرسختترین مدافعان اصل ولایت فقیه به شمار میرفت، عضو حزب زحمتکشان آبادان بود.
[74]- درس تجربه، ص 83
[75]- خاطرات آیتالله منتظری،ج1، ص456 همچنین درس تجربه، ص70. رشیدیان، از مدافعان سرسخت ولایت فقیه نیز درباره موضعگیری بنیصدر میگوید: "بنىصدر مىگفت مجتهد جامعالشرايط يا ولى فقيه بايد 164 علم داشته باشد و اين محال است لذا ولايت فقيه مفهوم دارد ولى مصداق ندارد و از اين به صورت چماق هميشهاستفاده مىكرد."(نشریه حکومت اسلامی،ارگان دبیرخانه مجلس خبرگان،سال یازدهم، شماره 39، بهار 85، ص207)
[76]- درس تجربه، ص83
[77]- عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی،ص60
[78]- سخنرانی مورخه7/10/58. صحيفه نور، جلد11،ص133
[79]- مصاحبه با حامد الگار،7/10/58، صحیفه نور، ج6، ص519. بعدها آیتالله مشکینی در اینباره گفت:" اگر از روز اول به مسئله ولايت فقيه در قانون اساسي تاكيد نمي شد امروز خبري از اسلام نبود."( کیهان، 7 خرداد 84) محمدعلی رجایی تاکید کرد:"ما ولايت فقيه را به عنوان عاليترين دستاوردهاي انقلاب در قانون اساسي خود گنجانيده ايم."(نقل از کیهان،25 خرداد 84) همچنین بهشتی نیز گفت:"اين اصل، يك اصل تعارفي نيست كه بخواهند با فقها و علما تعارف كنند، احترام آنها را نگهدارند و بگويند بله آقا خوب اصل ولايت فقيه هم ما توي قانون اساسي گذاشتيم. هيچ اينجورها نيست. اين اصل يك اصل بنيادي در نظام اسلامي ماست."(جمهوري اسلامي 03/04/1382)
0 نظرات