آلن دلون در سال ۱۹۳۷در دهكده اي به نام شوئه در حوالي پاريس در كشور فرانسه به دنيا آمد. پدرش فايبان و مادرش اديت نام داشت. در چهار سالگي پدر و مادرش از يكديگر جداشدند و او به ناچار تحت تكفل خانواده اي ديگر قرار گرفت.اما چندي بعد پدرو مادرخوانده اش را براثرسانحه اي از دست داد
او پس از اين حادثه نزد مادر خويش بازگشت و تحت سرپرستي مادر و ناپدري اش كه يك قصاب بود قرار گرفت. او در ۱۵ سالگي ترك تحصيل نمود و در۱۷سالگي به ارتش پيوست. و در سال ۱۹۵۴به عنوان يك تفنگدار دريايي در جنگ هندوچين شركت نمود.
وي پس از خدمت در سال ۱۹۵۶به عنوان كارگر ساده در كافه هاي پاريس مشغول به كارشد. تا اينكه در سال ۱۹۵۷ با ژان كلود برياني آشنا شد. پس از اين آشنايي آن دو تصميم گرفتند به جشنواره فيلم كن بروند. در شب جشنواره فيلم كن آلن با يك دست لباس كرايه اي به آنجا رفت اما چهره فوق العاده جذاب او در آن شب همه نگاه ها را متوجه خود كرد و ناگهان با هجوم كارگردانان بزرگ سينما به سوي خود مواجه شد و آلن يك شبه به يكي از جذاب ترين چهره هاي دنياي سينما تبديل شد. او سپس با رومي اشنايدر هنر پيشه معروف آن زمان نامزد شد اما اين نامزدي پس از چندي بهم خورد. آلن در سال ۱۹۶۴با ناتالي كانوواس ازدواج كرد وحاصل اين پيوند يك پسر به نام آنتوني بود كه يك بازيگر سينما است اما هرگز به شهرت پدرش دست نيافت.
سال ۱۹۶۸يك سال تلخ در زندگي آلن محسوب مي شود چراكه جسد شخصي به نام استفن ماركوويچ در گاراژ خانه آلن پيداشد. شايعات حاكي از آن بود كه آلن او را بخاطر علاقه اش به ناتالي كشته است اما آلن از اتهام قتل تبرئه شد. ولی هيچگاه راز اين قتل برملا نشد. وعاقبت آلن و ناتالي در همان سال از يكديگر جدا شدند.
او علاوه بر بازیگری یک کمپانی فیلمسازی نیز تاسیس نمود و در سال 1970دومین کمپانی تولید فیلم خود را نیز افتتاح و فیلمهای خود را روانه بازار ساخت. حال دیگر آلن به یکی از ثروتمندان جهان تبدیل شده بود.او همچنین یک شرکت هواپیمایی نیز تاسیس کرد و به جمع آوری آثار هنری واسبهای مسابقه نیز پرداخت, کارهایی که از دوران کودکی بدان علاقه فراوانی داشت. گنجینه شخصی آلن دلون در نوع خود کم نظیر است. او صاحب عتیقه هائی است که بسیاری از آنها در موزه ها به نمایش گذاشته شده اند. وی در سال 1980سوئیس را برای زندگی انتخاب کرد و گفت: حکومت سوسیالیستی فرانسه باعث شد تا چنین تصمیمی بگیرد.
آلن دلون در سال 1990درحالی که 53 سال داشت با رزالی وان بیرمن که یک مدل آلمانی بود ازدواج کرد و از او صاحب دختری به نام آنوشکا و پسری به نام فابیانی شد. آلن در سال 1998 در فیلم نیمه شانس در مقابل ژان پل بلوموند قرار گرفت. پس از این فیلم بود که آلن بازنشستگی خود را از عالم سینما اعلام کرد و گفت: من در اکثر فیلمهایی که بازی کرده ام یا دزد بوده ام و یا پلیس اما جالب این بود که فرقی نمی کرد که چه کاره بوده ام و در همه فیلمها تنها بوده ام, نمی دانم اما فکر می کنم که کارگردانان و حتی تماشاگران همیشه دوست دارند تا مرا تنها ببینند.
از مهمترین آثار آلن دلون می توان به: دسته سیسیلیها, دایره سرخ, سامورائی, نیمه شانس, عقرب, بازگشت بورسالینو, آفتاب سرخ, کولی, کلکسیونر و کنکورد اشاره کرد.
او پس از اين حادثه نزد مادر خويش بازگشت و تحت سرپرستي مادر و ناپدري اش كه يك قصاب بود قرار گرفت. او در ۱۵ سالگي ترك تحصيل نمود و در۱۷سالگي به ارتش پيوست. و در سال ۱۹۵۴به عنوان يك تفنگدار دريايي در جنگ هندوچين شركت نمود.
وي پس از خدمت در سال ۱۹۵۶به عنوان كارگر ساده در كافه هاي پاريس مشغول به كارشد. تا اينكه در سال ۱۹۵۷ با ژان كلود برياني آشنا شد. پس از اين آشنايي آن دو تصميم گرفتند به جشنواره فيلم كن بروند. در شب جشنواره فيلم كن آلن با يك دست لباس كرايه اي به آنجا رفت اما چهره فوق العاده جذاب او در آن شب همه نگاه ها را متوجه خود كرد و ناگهان با هجوم كارگردانان بزرگ سينما به سوي خود مواجه شد و آلن يك شبه به يكي از جذاب ترين چهره هاي دنياي سينما تبديل شد. او سپس با رومي اشنايدر هنر پيشه معروف آن زمان نامزد شد اما اين نامزدي پس از چندي بهم خورد. آلن در سال ۱۹۶۴با ناتالي كانوواس ازدواج كرد وحاصل اين پيوند يك پسر به نام آنتوني بود كه يك بازيگر سينما است اما هرگز به شهرت پدرش دست نيافت.
سال ۱۹۶۸يك سال تلخ در زندگي آلن محسوب مي شود چراكه جسد شخصي به نام استفن ماركوويچ در گاراژ خانه آلن پيداشد. شايعات حاكي از آن بود كه آلن او را بخاطر علاقه اش به ناتالي كشته است اما آلن از اتهام قتل تبرئه شد. ولی هيچگاه راز اين قتل برملا نشد. وعاقبت آلن و ناتالي در همان سال از يكديگر جدا شدند.
او علاوه بر بازیگری یک کمپانی فیلمسازی نیز تاسیس نمود و در سال 1970دومین کمپانی تولید فیلم خود را نیز افتتاح و فیلمهای خود را روانه بازار ساخت. حال دیگر آلن به یکی از ثروتمندان جهان تبدیل شده بود.او همچنین یک شرکت هواپیمایی نیز تاسیس کرد و به جمع آوری آثار هنری واسبهای مسابقه نیز پرداخت, کارهایی که از دوران کودکی بدان علاقه فراوانی داشت. گنجینه شخصی آلن دلون در نوع خود کم نظیر است. او صاحب عتیقه هائی است که بسیاری از آنها در موزه ها به نمایش گذاشته شده اند. وی در سال 1980سوئیس را برای زندگی انتخاب کرد و گفت: حکومت سوسیالیستی فرانسه باعث شد تا چنین تصمیمی بگیرد.
آلن دلون در سال 1990درحالی که 53 سال داشت با رزالی وان بیرمن که یک مدل آلمانی بود ازدواج کرد و از او صاحب دختری به نام آنوشکا و پسری به نام فابیانی شد. آلن در سال 1998 در فیلم نیمه شانس در مقابل ژان پل بلوموند قرار گرفت. پس از این فیلم بود که آلن بازنشستگی خود را از عالم سینما اعلام کرد و گفت: من در اکثر فیلمهایی که بازی کرده ام یا دزد بوده ام و یا پلیس اما جالب این بود که فرقی نمی کرد که چه کاره بوده ام و در همه فیلمها تنها بوده ام, نمی دانم اما فکر می کنم که کارگردانان و حتی تماشاگران همیشه دوست دارند تا مرا تنها ببینند.
از مهمترین آثار آلن دلون می توان به: دسته سیسیلیها, دایره سرخ, سامورائی, نیمه شانس, عقرب, بازگشت بورسالینو, آفتاب سرخ, کولی, کلکسیونر و کنکورد اشاره کرد.
0 نظرات