همانطوریکه پیش بینی میشد سرکوب دراویش یک حادثه یا اتفاق ناخواسته توسط
نیروهای سرکوبگر رژیم نبود بلکه در راستای "پروژه استحاله تصوف و عرفان های
نوظهور" بود که چند وقتیست بطور جدی در در دستور کار نهادهای اطلاعاتی و
امنیتی رژیم قرار گرفته است چراکه آنها به عینه میبینند که بسیاری از افراد مذهبی
از روحانیت و مساجد فاصله گرفته اند و به سمت تصوف و عرفان های نوظهور گرایش پیدا
کرده اند و حتی مذهبی های طرفدار نظام هم از این قاعده مستثنی نیستند و به وضوح میشود
دید که مجالس عزاداری مداحان بسیار شلوغ تر از مجالس سخنرانی آخوندهای حکومتی و
سنتی ست که این موضوع هم بارها مورد اعتراض روحانیون و مدرسان حوزه های علمیه سراسر
کشور قرار گرفته است و به همین علت است که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم که
میبینند نمیتوانند نظام را از "بحران بن بست ایدئولوژیک" خارج بکنند و
روحانیون سنتی هم کمترین انعطافی برای جذاب کردن مساجد و منابر و سخنرانی ها و فتاوا
و ... را ندارند و مشروعیت و مقبولیتشان را هم بخاطر مفاسد اخلاقی و اقتصادی و
سیاسی از دست داده اند چاره کار را در این دیده اند که با آلترناتیو های مذهب تشیع
برخورد امنیتی بکنند تا شاید به زعم خودشان اگر نمیتوانند جلوی سوراخ شدن کشتی
نظام را بگیرند حداقل تلاششان را بکنند تا آب با سرعت و شدت کمتری وارد کشتی نظام
بشود و زمان غرق شدن کشتی اندکی به تعویق بیافتد تا شاید در این مدت فرجی یا ظهوری
اتفاق بیافتد و ایشان را نجات بدهد!
شغل بسیاری از دراویش رانندگی تاکسی و اتوبوس و کامیون و پیک موتوری هست و هر
زمان که نهادهای سرکوبگر رژیم میخواهند دراویش را مورد آزاد و اذیت قرار بدهند با
انگ و اتهام واهی قاچاق لوازم منزل و عتیقه و مواد مخدر به منازل آنها یورش میبرند
و با ضرب و شتم این مظلومان را بازداشت به پایگاه های پلیس آگاهی و پلیس اطلاعات
میبرند و در آنجا هم آنها را با شدت بیشتر مورد ضرب و شتم قرار میدهند تا مثلا
حالشان را بگیرند و رویشان را کم بکنند و سپس آنها را تحویل وزارت اطلاعات یا
سازمان اطلاعات سپاه میدهند تا در آنجا به جرم دگر اندیشی و درویش بودن برایشان
پرونده سازی بکنند.
0 نظرات