درست است که هدف از کمدی خنده و تفریح است، اما فی الواقع در آن مسایل جدی در پرده ی شوخی نموده می شود. در کمدی، شخصیت قهرمانان و شکست هایشان بیشتر، جنبه ی شوخی، شادی و سرگرمی دارد و معمولاًبیننده بدان توجه جدی نمی کند. تماشاگر از قبل می داند که فاجعه ی بزرگی اتفاق نخواهد افتاد بلکه سیر حوادث در جهت کامرانی قهرمان یا قهرمانان است.
ارسطو می نویسد: «کُمدی تقلید و مُحاکاتی است از اطوار و اخلاق زشت، نه این که توصیف و تقلید بدترین صفات انسان باشد؛ بلکه فقط تقلید و توصیف اعمال و اطوار شرم آوری است که موجب ریشخند و استهزاء می شود. آن چه موجب ریشخند و استهزاء می شود امری است که در آن عیب و زشتی هست، اما آزار و گزندی از آن (عیب و زشتی) به کسی نمی رسد.»
کمدی، اصالتاً باید نمایش باشد، اما در اینجا هم مانند تراژدی، نمونه هایی در دست است که غیر نمایشی است. برخی محققان منشاء کمدی را هم مانند تراژدی، آییـن های مذهبی مربوط به دیونوسوس - خدای یونانی -دانسته اند. در اینجا باید اشاره کرد که مراد از لفظ کمدی در اسامی کتب مشهوری از قبیل «کمدی الهی» دانته یا «کمدی انسانی» بالزاک نوع ادبی کمدی نیست.
محققان و منتقدان فرنگی کمدی را به چهار قسم تقسیم کرده اند:
1- کمدی رمانتیک: که اوج آن در آثار شکسپیر و نویسندگان دوره ی الیزابت است. این نوع کمدی مشتمل بر حوادث و ماجراهای عاشقانه ی زنی است که قهرمان کمدی است. البته این عشق علی رغم همه ی مشکلات و موانع به شادکامی می انجامد از نمونه های معروف این نوع نمایشنامه، «رؤیایی نیمه شب تابستان» و «همان طور که او را دوست دارید((As you like it» از شکسپیر است.
به نظر نورتروپ فرای در کتاب آناتومی نقد، ژرف ساخت اساطیری کمدی رمانتیک، جشن های باستانی پیروزی بهار بر زمستان است.
2- کمدی طنز Satiric Comedy: در این نوع کمدی، کسانی که قوانین اخلاقی و اجتماعی را مراعات نمی کنند مورد تمسخر واقع می شوند و نویسنده از بی نظمی های اجتماعی انتقاد می کند. پایان این گونه نمایشنامه ها شاد نیست و دغلکارانی که قهرمان کمدی هستند، معمولاً سرنوشت خوبی ندارند.
3- کمدی رفتار Comedy of Manners: این اصطلاح بر مبنای آثار شکسپیر از قبیل کمدی «هیاهوی بسیار برای هیچ» وضع شده است. در پاره ای از این نوع کمدی ها از اعمال زشت بزرگ زادگان و توطئه های طبقات اشراف سخن رفته است. تأثیر شادی بخش Comic Effect آن در گرو مکالمات خنده داری است که مابین شخصیت های احمق و گول رد وبدل می شود. در این گونه کمدی، قراردادها و رسوم اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد. یکی از این مسائل نزاع های عشقی Duel Love است. موضوع دیگر، رفتار شوهران حسود نسبت به همسران خود است. نمونه ی این گونه کمدی «اهمیت ارنست بودن» اثر اسکار وایلد است. برنارد شاو و سامرست موام هم به این شیوه آثاری آفریده اند.
4- فارس Farce: اثری است که خواننده یا بیننده را از صمیم دل به خنده وامی دارد و از این رو به آن کمدی سبک گفته اند و امروزه بر این شیوه فیلم های سینمایی سبک و خنده داری می سازند (مخصوصاً آمریکاییان). در اثر فارس قهرمان را یا خیلی بزرگ می کنند و یا خیلی کوچک و او را در موقعیت های خنده آوری قرار می دهند. مولیر آثاری به این شیوه دارد. فارس گاهی به عنوان یک داستان فرعی (اپی زود) در انواع دیگر کمدی دیده می شود.
البته در کتبی که در مورد کمدی نوشته شده است، تقسیمات و اصطلاحات دیگری هم مشاهده می شود. مثلا کمدی اخلاط اربعه Comedy of Humours کمدی ای است که در آن عدم تعادل یکی از اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، خون) قهرمان را دچار یکی از امراض کرده است. کمدی احساساتی کمدی ای بود که در پایان قرن 17 در انگلستان پیدا شده بود و در آن هدف این بود که بیننده را به جای خنده، به گریه بیندازند. این شیوه بعدها در فرانسه هم معمول شد. همچنین از نظر موضوع هم تقسیمات متعددی کرده اند، مثلاً در تئاتر پوچی هم آثار کمیک وجود دارد. یا کمدی های چخوف جنبه ی اجتماعی دارد. برخی از منتقدان به طور کلی کمدی را به دو قسم، تقسیم کرده اند:
1- کمدی عالی یا سطح بالاHigh Comedy که باعث خنده ی روشنفکران می شود و در آن طنزهای ظریف سطح بالایی است.
2- کمدی پست یا عامیانه یا سطح پایین Low Comedy که در آن جاذبه های روشنفکری نیست و شوخی های مبتذل و جوک های زشت دارد، مثل سیاه بازی ها.
آخرین اصطلاحی که با توجه به مباحث نقد ادبی غربیان مطرح می کنیم اصطلاحات « تنوع و تسکین»Comic Romic است و آن طرح شوخی ها و نمایش صحنه های شاد در یک اثر جدی تراژیک است. این شگرد باعث تنوعی در نمایش می شود و اندکی از آلام بیننده را که بر اثر ترس و شفقت ایجاد شده است می کاهد. تنوع و تسکین در صحنه ی قبرکن ها در نمایشنامه «هملت» و نیز درنمایشنامه مکبث در صحنه ی مربوط به حمال های مست بعد از قتل پادشاه مشاهده می شود.
نمایشنامه ی کمیک به این اشکال فرنگی در ایران وجود نداشته است. اما قطعات کوتاه منظوم یا منثور در طنز و انتقاد از مفاسد اجتماعی، طبقات و اصنافی از مردم در ادبیات ما هست، مثلاً در آثار عبید. مثنوی های مشتمل بر طنز و هجو هم در ادبیات ما کم نیست. مثل کارنامه بلخ سنایی و همچنین در انواع شعر فارسی نوعی است که به آن شهر آشوب می گویند و از فروع هجو است. اما هیچ کدام از اینها را نمی توان نوع ادبی کمدی محسوب داشت که ذاتاً باید جنبه ی نمایشی داشته باشد. تنها مورد مشابه که فقط جنبه اجرایی داشته است نه کتابتی، نمایش های معروف به « تخته حوضی » است که می توان آن را با «کمدیا دل آرته» Commedia Dell,Arte مقایسه کرد. این اصطلاح ایتالیایی به همین شکل در همه ی زبان ها مستعمل است. این نوع کمدی در قرن 16 و 17 و 18 در ایتالیا بسیار رایج بود. بازیگران که ماسکی بر چهره داشتند، در وسط بازی بدیهه سرایی می کردند. برخی از قهرمانان و بازیگران این نوع نمایش معروفند که از آن میان آرلکن را می توان نام برد. در نمایش تخته حوضی هم بازیگران چون کاکاسیاه با بدیهه گویی های خود، موضوعات نمایشی را از حالت ثابت و تکراری خارج کرده، هر بار به نحوه تازه و سرگرم کننده ارائه می دادند. در خاتمه لازم است اشاره کنیم که ابوبشر متـّی مترجم فن شعر و دیگر قدما از جمله ابن رشد قرطبی، معنی کومودیا را مانند تراگودیا نمی فهمیده اند و از این رو آن را به هجو ترجمه کرده بودند که نزدیک ترین معنی به کمدی است.
0 نظرات