کارتون - شرکت کنندگان در رای گیری انتخابات مجلس !



روایتگری در داستان چیست ؟


یکی از نکات کلیدی در مبحث داستان، بحث روایت است. شناخت روایت هم به ما کمک می‌کند داستان را بهتر بشناسیم و هم کمک می‌کند بهتر داستان بنویسیم. بحث روایت البته بحث طول و درازی است، اما سعی می‌کنیم این‌جا تا حدی درباره‌ی تعریف آن و دیدگاه‌هایی که درباره‌اش هست، صحبت کنیم. اکثر روایت‌شناسان، روایت را متنی می‌دانند که قصه‌ای را بیان می‌کند و یک قصه‌گو (راوی) دارد. ژرار ژنت، منتقد فرانسوی، روایت را گونه‌ای گزینش عناصر و ایجاد نظم هم‌نشینی در طرح می‌داند قبل از پرداختن به مبحث روایت‌شناسی، خوب است ابتدا گونه‌های مختلف راوی را مرور کنیم:


1ـ راوی دانای کل که چهار شکل دارد:
الف ـ نویسنده‌ی دانای کل: در این شکل روایت که قدیمی‌ترین شکل آن است و معمولاً در قصه‌های قدیمی، مثل هزار و یک شب پیدا می‌شود، راوی نویسنده‌ی داستان است و بر همه‌چیز آگاهی دارد. در این شکل از روایت افعال معمولاً‌به صورت ماضی می‌آید؛
ب ـ راوی دانای کل خنثی: در این شکل روایت، نویسنده مستقیماً درگیر نیست و من دوم او (که او هم دانای کل و کلی‌نگر است) روایت‌گر است؛
ج ـ راوی دانای کل چندگانه‌ی محدود: در این شکل، راوی به کل ناپیداست و از ذهنیت شخصیت داستان روایت‌گری می‌کند. رمان «خانم دالووی» از ویرجینیا ولف، دارای چنین روایتی است؛
د‌ ـ راوی دانای کلّ محدود: در این روایت، ما فقط ذهن یک راوی (معمولاً یکی از قهرمانان) را پیش رو داریم و محدود بودن آن به این دلیل است که داستان فقط از دید یک شخصیت دیده می‌شود.


2ـ شکل‌های مختلف «من»:
الف ـ منِ دوم نویسنده: این من، یا دانای کل است یا منی با دیدگاه محدود. همیشه حضوری سایه‌وار دارد و به خواننده نمی‌گوید که نویسنده است و گاه فقط از طریق برخی قراین می‌شود به ماهیت او پی برد؛
ب ـ منِ ناظر: در این شیوه، «من» فقط قسمتی را که شاهد بوده روایت می‌کند. او بی‌طرف است و ناظری بیش نیست و نمی‌تواند به ذهن آدم‌ها دست‌رسی بیابد؛
ج ـ منِ قهرمان: در این‌جا راوی دیگر فقط ناظر نیست، بلکه خود یکی از کاراکترهای داستان می‌شود و ممکن است داستان را از زاویه‌ی درونی خود نگاه کند.


3ـ شکل‌های مختلف سوم شخص:

الف ـ سوم شخص عینی: این راوی همان منِ دوم نویسنده است که به صورت سوم شخص درآمده و سعی می‌کند هرچه را که می‌بیند، بی‌طرف گزارش کند؛
ب ـ چشم دوربین (برشی از زندگی): زاویه دید در این روش نزدیک است، ولی انگار خواننده از توی دوربین دارد صحنه را نگاه می‌کند؛ کارهای ارنست همینگوی به این شکل از روایت نزدیک است.


نظریه‌های روایت:

حال که با گونه‌های راوی آشنا شدیم، می‌رویم سر اصل روایت. روایت چند ویژگی دارد:
1ـ مصنوعی بودن: تفاوت روایت با زبان طبیعی و روزمره (مثلاً گفت‌وگوی دو نفر در صف اتوبوس) در این است که روایت از قبل دارای طرح و برنامه‌ای است و طبق آن طرح ساخته می‌شود؛
2ـ تکراری بودن: این تکراری بودن به این معناست که چیزهایی که ما در داستان می‌خوانیم، در داستان‌ها و یا قصه‌هایی که قبلاً خوانده‌ایم، تکرار شده و فضاسازی و شخصیت‌های داستان هم برای‌مان آشناست؛
3- سیر مشخص روایت: هر روایت از جایی شروع می‌شود و به جایی ختم می‌شود؛
4ـ هر روایتی یک راوی و یا قصه‌گو دارد؛
5ـ در هر روایت با نوعی جابه‌جایی روبه‌رو هستیم، به این معنا که روایت سلسله‌ای از حوادث نیست که پشت سر هم قطار شده باشند، بلکه راوی (نویسنده) می‌تواند حادثه‌ای را جابه‌جا کند یا دست به ترکیب‌های تازه‌ای بزند و یا سیر زمانی وقایع را عوض کند. قبل از آن‌که به دسته‌بندی نظریات اصلی مبحث روایت بپردازیم، باید بگوییم که عنصر بسیار مهم روایت، زمان است و تقریباً اکثر روایت‌شناسان و «زمان» را جزء لاینفک هرگونه روایتی می‌دانند.


مهم‌ترین نظریات درباره‌ی روایت:

مبحث روایت، پنج نظریه‌پرداز عمده و اصلی دارد: ولادیمیر پراپ، تزوتان تودوروف، رولان بارت، ژرار ژنت و آلجیر داس گریما.

ولادیمیر پراپ: این نظریه‌پرداز روسی، عمده‌ی نظریات خود را درباره‌ی روایت، در سال 1938 در کتاب «ریخت‌شناسی قصه‌های پریان» منتشر کرد. پراپ روایت را این‌گونه تعریف می‌کند: «متنی که تغییر وضعیت را از حالت پایدار به حالت ناپایدار و دوباره بازگشت آن به حالت پایدار بیان می‌کند». پراپ این تغییر وضعیت را رخداد (EVENT) می‌نامد. علاقه‌مندان می‌توانند برای اطلاع بیش‌تر از نظریه‌ی پراپ، به کتاب مذکور مراجعه کنند.

تزوتان تودوروف: این نویسنده و منتقد بلغاری‌الاصل، معتقد است که داستان با وضعیتی پایدار شروع می‌شود، سپس نیرویی تعادل آن را برهم می‌زند و موقعیت ناپایداری ایجاد می‌شود و با کنش قهرمان داستان، موقعیت دوباره به حالت پایدار برمی‌گردد. تودوروف معتقد است که در داستان دو فصل وجود دارد: فصل وضعیت‌ها (پایدار و ناپایدار) و فصل گذار.

رولان بارت: بارت روایت را ابزار ارتباط می‌داند که فرستنده‌ای دارد و گیرنده‌ای. او تقسیم‌بندی سه‌گانه‌ای از روایت دارد: 1ـ راوی دیدگاه شخصیت اصلی داستان را دارد، با ضمیر اول شخص می‌نویسد، گاه قهرمان است و گاه شاهد رخدادهای داستان؛ 2ـ راوی غیرشخصی است، دانای کل است و به قول گوستاو فلوبر داستان را «از جایگاه خداوندی» می‌بیند؛ 3ـ در جدیدترین گونه‌ی روایت که نمونه‌ی کامل‌اش در آثار هنری جیمز هست،‌راوی روایت خود را به دانش و بینش شخصیت‌ها محدود می‌کند و همه‌چیز چنان پیش می‌رود که انگار هریک از شخصیت‌ها، راوی است.

ژرار ژنت: ژرار ژنت، منتقد و نویسنده‌ی فرانسوی، روایت را دارای چهار عنصر می‌داند: 1ـ نظم که بیان منطقی و زمان‌مند داستان است؛ 2ـ تداوم روایت که نشان می‌دهد کدام رخدادها یا کارکردهای داستان را می‌توان گسترش داد یا حذف کرد؛ 3ـ تکرار که به تعداد روایت یک رخداد در رمان می‌پردازد؛ 4ـ حالت یا وجه، به این معنا که فاصله‌ی روایت با بیان راوی کدام است؟ آیا روایت مستقیم است یا غیرمستقیم و یا غیرمستقیم آزاد؟

آلجیر گریما: گریما، روایت‌شناس مقیم فرانسه، برای روایت، سه نوع ساختار قائل است: الف ـ زنجیره‌های اجرایی که چگونگی انجام عمل و یا مأموریتی را بیان می‌کند؛ ب ـ زنجیره‌های میثاقی که به وسیله‌ی آن‌ها وضعیت روایی مورد نظر به سرانجام معهود خود می‌رسد؛ ج ـ زنجیره‌های جابه‌جاکننده که به کمک آن‌ها انواع جابه‌جاسازی روایتی انجام می‌شود.

در پایان باید گفت که نظریه‌های روایت محدود به این پنج نظریه نمی‌شوند و ممکن است ما به نظریات دیگری هم بربخوریم، اما این پنج نظریه که به شکل موجز معرفی شد، از اصلی‌ترین نظریات مبحث روایت محسوب می‌شون
د .

انشای توصیفی چیست ؟


انشای توصیفی :

در انشای توصیفی باید به توصیف همه جانبه موضوع پرداخت . برای توصیف خوب باید چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم . آنچه را مشاهده کرده ایم یا میکنیم به دقت به ذهن بسپاریم ویادداشت کنیم.

اگر بخواهیم خوب توصیف کنیم باید مراقب باشیم چیزی از قلم نیفتد. لازم است توصیف ما به گونه ای باشد که خواننده مورد وصف (موضوع) را در مقابل چشمان خود آنگونه که هست مجسم کند و خویشتن را در مقابل آن ببیند . هر چه توصیف ما دقیق تر و زیبا تر باشد انشا یا نوشته بهتر خواهدبود .

برای مثال وقتی از ما می خواهند باغی را توصیف کنیم تمام توضیحات لازم از جمله صدای پرندگان – آب – حرکت برگ ها و حتی ریزترین مطالب از چشم ما دور نماند .




چگونه خاطره نویسی کنیم ؟


آنچه‌ باید در خاطره نویسی رعایت‌ شود:

1ـ تا حد ممکن‌ نوشته‌ روان‌ و ساده‌ باشد و از بکار بردن‌ جملات‌ و کلمات‌ سنگین‌ پرهیز شود. بگذارید هر چه‌ به‌ ذهنتان‌ می‌رسد بر صفحه ‌کاغذ نقش‌ بندد.

2ـ به‌ هیچ‌ وجه‌ سعی‌ نکنید ادای‌ نویسندگان‌ بزرگ‌ و رمان‌ نویسها را در بیاورید. الگو برداری‌ و فراگیری‌ تکنیک‌، فنون‌ نگارش‌ از بزرگان‌ ادب‌ امری‌ است‌ نکو ، ولی‌ نوشته‌های‌ آنان‌ را جلو چشم‌ قراردادن‌ و برای‌ خاطرات‌ خود دنبال‌ قالب‌ گشتن‌، کار صحیحی‌ نیست‌.

3ـ ترتیب‌ زمانی‌ خاطرات‌، حداقل‌ در حد ماه‌ و یا فصل‌ حفظ‌ گردد و هر ماجرا در جای‌ خود عنوان‌ شود.

4ـ حتی‌الامکان‌ روز و ساعت‌ هر واقعه‌ ذکر شود.

5ـ مکانها و... تا آنجا که ‌ممکن‌ است‌ شرح‌ داده‌ و توصیف‌ شود.

6- از بکار بردن‌ جملات‌ و عبارات‌ شعاری‌ و دهان‌ پرکن‌ پرهیز شود.

7ـ هر خاطره‌ آغاز و پایان‌ مشخصی‌ داشته‌ باشد .آغاز خاطره‌ می‌تواند چگونگی‌ نقش‌ بستن‌ فکر ... باشد و پایان‌ آن ‌نیز عملیات‌ و بازگشت‌ به‌ .. .

8ـ از کلی‌ گویی‌ به‌ شدت‌ پرهیز شود و همه‌ ماجرا به‌ طور کامل‌ و جزءبه‌ جزء بیان‌ شود.

9- حتی‌الامکان‌ از قالب‌ های زیبا برای‌ بیان‌ خاطره‌ا ستفاده‌ نشود، تا خاطره‌ بر اخلاص‌ و نابی‌ خود باقی‌ بماند.

10ـ از بکار بردن‌ توضیحات‌ اضافی‌ که‌ ربطی‌ به‌ ماجرا ندارد و خاطره‌ را از مسیر خود خارج‌ می‌سازد، خودداری‌ شود.

11ـ حالتهای‌ شاد، حزن‌انگیز، هراس‌، ترس‌ و شجاعت‌ به‌ بهترین‌ و واقعی‌ترین‌ وجه‌ و در جای‌ خود بیان‌ شود.

12ـ کلیه‌ وقایع‌ پیش‌ آمده‌ ... شرح‌ داده‌ شود.

13ـ گفته‌های‌ داخل‌ گیومه‌ « » نوشته‌ شود.



نکاتی برای مطالعه بهتر



۱- مکان ثابتی برای مطالعه در نظر بگیرید.

2- برای مطالعه بنشینید و به صورت درازکش مطالعه نکنید.

3- در یک ساعت معین مطالعه کنید.

4- پس از صرف غذای سنگین مطالعه نکنید وبین این دو کار فاصله بیندازید.

5- به محض ورود به مکان مطالعه فقط مطالعه کنید و وسواس به خرج ندهید.

6- به طور هفتگی برای مطالعه برنامه داشته باشید.

7- ضمن مطالعه یادداشت برداری کنید.

8- به اندازه کافی وقت صرف مطالعه کنید.

9- درسهایی که قرار است معلم به شما درس دهد به صورت اجمالی مطالعه کنید.

10- برای مطالعه از روش بررسی زمینه یابی استفاده کنید.

11- مطالب را پیش خود تکرار کنید.

12- هنگام مطالعه زیر کلمات مهم خط بکشید.

14- صفحات درس را پیش خود مجسم کنید.

15- از طوطی وار از بر کردن اجتناب کنید.

16- اگر در یادگیری مطالب درسی مشکل دارید علت را پیدا کرده و انرا رفع کنید.


بستن تنگه هرمز مثل آب خوردنه ولی نتیجش عین گوه خوردنه !



بستن تنگه هرمز مثل آب خوردنه ولی نتیجش عین گوه خوردنه !